وصیت نامه دنیا پهلوان و راز مرگ سربه مهر تختی
به گزارش وبلاگ آراسا، وقتی در 27 خرداد سال 1393 خبر درگذشت شهلا توکلی (همسر دنیا پهلوان غلامرضا تختی) در بیمارستان ایرانمهر تهران منتشر شد، آخرین امید ها برای افشای معمای شب 17 دی 1346 در هتل آتلانتیک کمرنگ شد و راز مرگ تختی برای همواره به سینه خاک رفت. دختر جوانی که در یک روز زمستانی همسر دنیا پهلوان و در زمستان سرد سال بعدش، بیوه ای ساکت شد که باید همه عمر لب ببندد.

بیش از نیم قرن از آن شب سرد تهران می گذرد، اما هنوز حدس های بسیاری در رابطه با علت مرگ تختی (خودکشی یا قتل) وجود دارد. با این حال روزگذشته برای اولین بار از وصیت نامه جهان پهلوان تختی با حضور معاون اول رئیس جمهوری، بعضی نمایندگان مجلس، مقامات ارشد ورزشی، قهرمانان و پیشکسوتان ورزشی در محل کمیته ملی المپیک رونمایی شد؛ سندی که در تاریخ 16 دی ماه 1346 ثبت شده و می تواند حقایق بیشتری را در باره روز بعد از تنظیم آن و مرگ تختی برملا کند.
در متن این وصیت نامه آمده است: چون پرنده روح شربت ناگوار مرگ را چشیدنی و جامه نارسای موت را پوشیدنی و باید برای این سفر دور و دراز تهیه زاد و توشه و توفیق ربانی و تاکید سبحانی شامل حال آقای غلامرضا تختی، فرزند رجب، به شماره شناسنامه، 500 از بخش طهران، ساکن تجریش، میدان عزادوله، کوچه ژاله، شماره 108 شده و در حال صحت بدن و کمال عقل و شعور و در حالی که تمام آمادگی شرعیه و عرفیه از وی نافذ بود، قائم مقام قانونی خود قرار داد برادر ابوینی خود آقای محمد مهدی تختی به شماره شناسنامه 26095 از بخش طهران قیم بر صغار خود قرار داده آقای مهندس کاظم حسیبی فرزند حاج محمد را که پس از آنکه نامبرده دعوت حق را لبیک و اجابت گفت: اولا (این قسمت ناخوانا است) هفت و چهلم و سال موصی را از ثلث مشاراله به مصرف برساند و ثانیا و برای جمع آوری، ماترک موصی که طبق اقرار نامبرده در حال حاضر اموال غیر منقول عبارت است از یک قطعه زمین مرزوعی به پلاک شماره بیست واقع در احمدآباد لواسان که به توضیح برگ مالکیت یکصد و ده هزار ریال تقودیم شده. چهارده ساعت و نیم از پانزده ساعت آب در گردش هفت شبانه روزی از قنات احمدآباد لواسان شماره بیست و پنج مبلغ که بین چهارده هزار ریال در برگ مالکیت تقویم شده. سه دانگ مشاع از یک قطعه باغ مرکبات محصور و مشجر به مساحت ده هزار هکتار اصل واقع در قشلاقی سومی به موجب سند شماره 24222 دفترخانه یک چالوس که به توضیح سند مرقوم شش دانگ که بین یکصد هزار ریال تقویم شده است. دیون مسلمه موصی را از ماترک موصی پرداخت نموده و پس از پرداخت دیون بقیه ثلث ترک موصی متعلق به آقای محمد مهدی تختی (وصی مذکور) و خواهر ابوینی موصی به عنوان خدیجه تختی به شماره شناسنامه 13057 و نرگس تختی به شماره شناسنامه 13056 که هر دو از بخش طهران می باشند و باید به تملک آن ها داده گردد و بقیه ماترک موحی را پس از وضع دیون و ثلث مذکور بین وروث موصی تقسیم نمایند. و....
هیچ کسی خودکشی تختی را باور نکرد
با توجه به تنظیم این وصیت نامه یک روز قبل از درگذشت تختی این حدس وجود داشت که او به دلیل اختلافات خانوادگی خودکشی نموده است. این موضوع را زنده یاد حسین بهمنی پیشکسوت ورزش زورخانه ای و موسس اولین زورخانه (پوریای ولی) در لندن نیز تایید می نماید.
حاج حسین بهمنی که در 18 دی ماه 1398 در لندن از جهان رفت، چند ماه قبل از فوتش درباره دلیل مرگ دوست سابقش گفته بود: تختی را برای آخرین بار در سال 1346 در باشگاه شجاعت در محله تهران نو دیدم که مشغول ورزش کردن بود. او هر چند لبخند بر گوشه لبش داشت، اما چشمانش از غم بی انتهایی حکایت می کرد. صفات پسندیده و پاک او بعد از گذشت نیم قرن هنوز در دل تک تک مردمی است که شاید هیچ وقت او را ندیدند. پاتوق اصلی اش در گلفروشی شاه غلام (رزنوار) روبه روی تئاتر شهر بود که عصر ها در آنجا می نشست و مردم همواره از او امضا می گرفتند.
در سال 1346 که تختی فوت شد، مراسم شب هفت او را ایران هیچ وقت تجربه ننموده بود و همه افرادی که او را نمی شناختند سر کوچه هایشان یک حجله برای تختی زدند. ما یک بچه محل به نام حسین زند داشتیم که در محله چندین حجله برای آقای تختی برپا کرد. در روز خاکسپاری نیز از میدان شوش تا گورستان ابن بابویه هزاران نفر درخیابان با پای پیاده به سمت محل دفنش در حرکت بودند و امکان تردد ماشین وجود نداشت. در ابن بابویه باید ساعت ها منتظر می ماندیم تا بتوانیم مزار او را فقط از دور ببینیم، چون هزاران نفر آنجا حضور داشتند.
او درباره خبر مرگ جهان پهلوان نیز می گوید: وقتی روزنامه کیهان در عصر 17 دی 1346 با تیتر عظیم نوشت جهان پهلوان خودکشی کرد، هیچ کسی این خبر را باور نمی کرد. هفت، هشت نفر خودکشی کردند و خیلی ها وقتی یاری های او قطع شد به فقر شدید دچار شدند. هیچ کسی نمی داند دلیل مرگ او چه بود، اما همه دوستان او می دانستند که تختی به خاطر مادرهمسر و همسرش بار ها تهدید به خودکشی نموده بود، هر چند کسی باور نمی کرد مردی که لبخند از لبش نمی افتاد آنقدر غم داشته که دست به خودکشی بزند. هیچ کس نمی داند آن شب در هتل آتلانتیک چه گذشت؛ رازی که برای همواره سربه مهر ماند.
همچنین رضا توکلی، برادرِ همسرِ مرحوم جهان پهلوان تختی، پس از گذشت حدود نیم قرن از مرگ این اسطوره کشتی درباره دلیل مرگ او می گوید: تختی دو شب قبل از خودکشی خیلی درهم و به شکل خیلی غریب گونه ای به منزل می آید. به شهلا می گوید که من یک سفری باید بروم شهسوار. یک سرهنگی است در شهسوار که یک باغی دارد و قرار است شریک شویم و نگران نباش. مدیر آتلانتیک ابتدا می گوید که تختی شب اول 12 شب آمد و می گوید که من از شکار آمده ام و یک مقداری دیر شده و نمی توانم خانه بروم و اسلحه شکاری اش همراه اش بوده. مدیر هتل گفته اسلحه را نمی توانی بالا ببری. اسلحه را امانت گرفته و او به اتاقش رفت، یعنی تختی آمده آنجا خودش را بکشد؛ چون اسلحه را از او گرفتند نتوانسته. می گوید دوباره فرداشب می آید و بعد که می رود بخوابد ساعت 10 صبح ماشینش پنچر می گردد که بعد صدا می نمایند و با جسد روبه رو می شوند. حرف های خنده داری مدیر آتلانتیک زده، جالب اینکه بعد از انقلاب هم محو شد و هرچقدر گشتند پیدایش نکردند. تازه بچه تختی به جهان آمده بود و چرا باید خودش را بکشد؟ ابدا امکان نداشت. تختی هم به شهلا گفته بود خیلی عادی که می روم شهسوار و می آیم. تختی دو سه بار احضار شده بود برای مصاحبه. این را شهلا می دانست و به هیچ کس هم نگفته بود.
منبع: فرارو